17 فروردین 1389 / 21 ربیع الثانی 1431 / 6 آوریل 2010

آيت الله شيخ محمد مهدي خالصي كاظمي فقيه و مرجع عاليقدرشيعه درمشهد مسموم و شهيد شد. آيت الله خالصي ازروحانيون مبارز با اشغالگران بيگانه و استعمارگران بود. پس ازآن كه شمال ايرا ن را قواي روسيه وليبي را نيروهاي ايتاليا اشغال كردند ايشان مراجع بزرگ را به كنفرانس اول كاظمين دعوت كرد. دراين كنفرانس سرزمينهاي اسلامي براي مبارزه با اشغالگران به وحدت فراخوانده شدند. دركنفرانس دوم كاظمين علاوه برنيروهاي مبارز مسلح، آيت الله خالصي و فرزندش به سوي جبهه هاي عراق حركت كردند. بدين ترتيب رهبري قيام 1920عراق به ايشان واگذارشد. «عَناوينُ الاُصول» ازآثارتأليفي آيت الله خالصي كاظمي است.
حضرت امام خميني(رحمة الله علیه) كه از15خرداد 1342به دست عمّال رژيم پهلوي زنداني شده بودند، براثرفشارهاي مردمي و اعتراضات روحانيان داخل و خارج كشوراززندان آزاد شدند. ايشان ماهها درزندانهاي رژيم پهلوي بسربردند و دراين مدت تظاهرات و فعاليتهاي وسيعي براي آزادي حضرت امام اززندان درسراسركشورانجام گرفت. تأثيراين حركت به حدّي بود كه شاه ناچارحضرت امام خميني را اززندان آزاد كرد.
رژيم بعثي عراق 15000تن ازايرانيان و فرزندان ايراني تبارآنان را كه ازسالها پيش مقيم عتبات عاليات بودند؛ با وضعي اهانت بار ازعراق بيرون آمد. اين اقدام رژيم بعثي عراق براي ايجاد تنگناهاي اقتصادي و اجتماعي و وارد آوردن فشارهاي گوناگون برجمهوري اسلامي ايران صورت گرفت.
شيخ محمد خياباني از جواني به فراگيري علوم ديني روي آورد و به سرعت مدارج علمي را طي نمود. پس از نهضت مشروطه، زندگي او وارد مرحله جديدي شد. و با تشكيل جمعيتي مبارز، در راه پيروزي مشروطه، گام‏هاي مهمي در تبريز برداشت. وي در اين ميان روزنامه تجدد را منتشر كرد و خواهان اجراي قوانين مشروطه و احياي آن گرديد. خياباني سپس به رهبري فرقه دموكرات آذربايجان برگزيده شد و همگام با انتشار روزنامه تجدد، به كارهاي سازنده ديگري در جهت پيشبرد اهداف و تامين آسايش مردم دست زد. همچنين نقش وي پس از محاصره تبريز در دوره استبداد صغير بسيار حساس بود. پس از راه‏يابي شيخ محمد خياباني و پنج تن از دوستانش به مجلس شوراي ملي، وثوق الدوله صدر اعظم قاجار تصميم گرفت كه شيخ را از سر راه خود بردارد. لذا عده‏اي از صاحب منصبان نظامي را با افراد تعليم ديده به تبريز فرستاد. با ورود متجاوزان به شهر تبريز، خياباني بر ضد دولت قيام كرد و در كمتر از دو روز تمام ادارات شهر را به تصرف درآورد. اين پيروزي و نهضتِ خياباني، بيش از پنج ماه ادامه داشت. شيخ در حياط ساختمان تجدد به ايراد نطق‏هايي مي‏پرداخت و مردم با اشتياق تمام، پاي صحبتش مي‏نشستند. اين سخنان به زبان آذري بود و ترجمه فارسي‏اش هر روز در روزنامه تجدد چاپ مي‏شد. در اين پنج ماه، خياباني و جنبش او با خطرهاي فراواني مواجه بودند، اما بر همه پيروز شدند و آتش توطئه‏ها را خاموش كردند. شيخ محمد خياباني در نهضت خويش بر ارشاد افكار عمومي و ارتقاي ميزان آگاهي آنان به منظور نيل به اهداف خويش تأكيد داشت، به همين دليل، در صدد تجهيز قواي مسلح خويش براي دفاع از نهضت برنيامد. وي همچنين در جريان جنگ جهاني اول، در برابر فشار روس‏ها مقاومت نمود و در عين حال از نفوذ كمونيسم نيز جلوگيري مي‏كرد. عاقبت با ورود مخبرالسلطنه، والي جديد تبريز و شكست محاصره اين مبارز انقلابي، در 21 شهريور 1299 ش برابر با 29 ذيحجه 1338 ق توسط نيروهاي دولتي بازداشت شد و به شهادت رسيد.
به دنبال تحقيق گسترده‏اي كه وزارت بهداشت در سال 1363 ش براي آگاهي از وضعيت خدمات بهداشتي و درماني انجام داد، اين نتيجه به دست آمد كه چهل درصد از مرگ و ميرهاي كشور در 5 سال اول زندگي كودكان اتفاق مي‏افتد و هشتاد درصد آن نيز در يك سال اول زندگي است. بنابراين مي‏توان با آموزش‏هاي عمدتاً ساده و اوليه از وقوع اين مرگ و ميرها جلوگيري كرد. اين نتايج سرآغاز تلاش در مسير راه‏اندازي شبكه‏هاي بهداشتي درماني به نام "خانه بهداشت" در روستاهاي كشور و تربيت نيروهاي اصيل و بومي به نام "بهورز" شد. واكسيناسيون كودكان و آموزش مادران در زمينه رعايت بهداشت، از مهم‏ترين وظايف بهورزان مي‏باشد. بهورزان در ارتباطي صميمي با مادران روستايي و تلاشي گسترده توانسته‏اند ميزان مرگ و ميرِ مادران را به علت عوارض حاملگي و زايمان، از 140 درصد هزار تولد زنده در سال 1363 به 54 مورد در صدهزار تولد زنده در سال 1370 تقليل دهند و اين به معناي جلوگيري از مرگ 1720 مادر در سال است. اين آمار در سال‏هاي بعد نيز پيشرفت قابل ملاحظه‏اي داشته است. از اين رو و در راستاي تكريم و بزرگداشت بهورزان زحمتكش، روز هفدهم فروردين هر سال، با عنوان روز بهورز، نامگذاري شده است.
حاج ملامحمدباقر واعظ تهراني در سال 1255 ق به دنيا آمد و بيشتر عمر خود را صرف آموختن علوم مختلف كرد. از حاج ملامحمدباقر واعظ تهراني آثار بسياري به جاي مانده كه از ميان آن‏ها مي‏توان به جَنَّةُالنَّعيم در باب احوال حضرت عبدالعظيم از نوادگان پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره كرد.
آيت الله محمد نهاوندي، فرزند عالم رباني و كبير آيت اللَّه ميرزا عبدالرحيم نهاوندي در نجف اشرف به دنيا آمد. او همانند پدرش در مراتب علمي و عَمَلي و اخلاق فاضله، از بزرگان علماي قرن چهاردهم به شمار مي‏رود. تفسير مبسوط عربي و تفسير مبسوط فارسي و مجموعه اين دو كتاب در 4 جلد كه به نام نفحات الرحمن موسوم است، از آثار ايشان مي‏باشد. وفات وي در تهران روي داد.
پرتغال از ديرباز رقيب سرسخت سياسي و استعماري اسپانيا در قاره‏هاي آسيا، افريقا و امريكا به شمار مي‏رفت، اما به علت مهاجرت فراوان اتباع پرتغال به مستعمرات اين كشور و نابساماني اوضاع اقتصادي، پرتغال اين كشور به تدريج نفوذ و قدرت سياسي خود را از دست داد و همين موضوع موجب شد تا اسپانيا، اين سرزمين را تصرف كند. پس از اين واقعه بسياري از مستعمرات پرتغال به دست قدرت استعماري هلند افتاد و برخي نيز به تصرف اسپانيا درآمد. اما در سال 1640م، بر اثر قيام مردم پرتغال، اين كشور بار ديگر مستقل شد. (ر.ك: 10 ژوئن)
آدمي از ديرباز درصدد شناسايى محيط اطراف خود بود و طي سال‏هاي متمادي، نقاط مختلف زمين را كشف كرد. افراد بسياري براي شناساندن نقاط ناشناخته زمين، سختي‏هاي طاقت فرسايى را تحمل كردند و گوشه وكنار جهان را كشف نمودند. يكي از نقاط مجهول براي بشر، ناحيه قطب بود و تلاش فراواني براي كشف و ورود به آن به عمل آمد. در تاريخ‏ششم آوريل 1909م يكي از آمال ديرينه بشر كه رسيدن به قطب شمال بود جامه عمل پوشيد و يك دريانورد امريكايى به نام رابرت ادوين پيري به اتفاق پنج نفر از همراهان خود، پس از تحمل رنج و مشقت زيادْ به آن سرزمين رسيدند. وي پيش از آن چند سفر ديگر به قطب شمال كرده بود ولي نتوانست وارد آن شود تا اينكه در سفر سال 1909م بود كه به اين موفقيت نائل آمد. وي در يكي از اين سفرها، دچار سرمازدگي شد كه به قطع ده انگشت پاي او منجر گشت.
در شرايطي كه حدود سه سال از آغاز جنگ جهاني اول گذشته بود، امريكا در ششم آوريل 1917م به نفع فرانسه و انگليس وارد جنگ شد و به آلمان اعلان جنگ داد. بهانه ورود امريكا به جنگ، حملات زيردريايى‏هاي آلمان به كشتي‏هاي بازرگاني امريكا و غرق شدن تعدادي از آنها بود. به دنبال آمادگي امريكا براي ورود به جنگ، معاهده‏اي در اين مورد به تصويب مجالس سنا و نمايندگان امريكا رسيد و سپس ويلسون رئيس جمهور وقت امريكا نيز آن را امضا كرد و از روز ششم آوريل 1917م، دستور داد تا ارتش اين كشور به طور رسمي وارد جنگ با آلمان شود. ورود امريكا به جنگ جهاني اول، نقش مؤثري در پيروزي متحدين داشت. امريكا در جريان جنگ جهاني اول، به علت بُعد مسافت و دور بودن از صحنه اصلي نبرد در اروپا، از لحاظ زيرساخت‏هاي اقتصادي دچار زيان و ضرر نگرديد. اين در حالي بود كه بيشتر اماكن و منابع اقتصادي دول اروپايى تخريب شده بود. امريكا در اين مدت به كشورهاي اروپايى وام‏هاي كلان داد كه با دريافت بهره‏هاي آن، ذخاير اين كشور انباشته شد. از طرف ديگر، امريكا در مناطقي چون امريكاي لاتين، با روي كار آوردن رژيم‏هاي دست نشانده، به تحكيم جايگاه خود پرداخت، مجموعه اين عوامل و ديگر عوامل پنهان و پيدا، باعث قدرت‏گيري هرچه بيشتر امريكا در صحنه بين‏المللي گرديد و اين كشور، نقش تعيين‏كننده‏اي يافت.
دو سال پس از آغاز رسمي جنگ جهاني دوم، نيروهاي آلمانِ نازي در ادامه كشور گشايى‏ها و تصرف ممالك مختلف اروپايى، در 6 آوريل 1941م به يونان و يوگسلاوي حمله‏ور شده و اين دو كشور را به امپراتوري رايش سوم منضم نمودند. كشور يونان در حالي از سال 1940م مورد هجوم نيروهاي ايتاليا قرار گرفت كه پيش از آن، اعلام بي‏طرفي كرده بود. در سال بعد از آن، نيروهاي آلمان به يونان حمله نموده و موفق به تصرف آن شدند و تا سال 1944 اين كشور را در اختيار خود داشتند كه در نهايت، در اين سال توسط قواي انگليسي بيرون رانده شدند. يوگسلاوي نيز در ابتداي جنگ جهاني دوم اعلام بي‏طرفي كرد، اما پس از حمله نيروهاي آلمان، اين كشور تسليم شد و به سرعت تجزيه گرديد. هم‏چنين پادشاه و اعضاي دولت فراري شدند، اما نيروهاي مقاومت سلطنت طلب و نيز كمونيست‏ها به رهبري ژنرال تيتو به مقابله با نيروهاي اشغال‏گر پرداختند. در سال 1944 متفقين و به ويژه نيروهاي روسي، به كمك افراد تحت فرمان تيتو، موفق به اخراج آلمان‏ها شدند.
هنگامي كه قوبيلاي خان امپراتور چين با سه هزار كشتي پر از مردان جنگي به طرف ژاپن هجوم برده بود. يكي از هولناك‏ترين توفان‏هاي اقيانوس آرام و سواحل ژاپن، در 17 ژوئيه 1281م به وقوع پيوست. به اين ترتيب، اين توفان گرچه سواحل ژاپن را درنورديد، اما باعث نجات ژاپن شد چرا كه توفانْ اكثر كشتي‏هاي امپراتور چين را غرق نمود و مابقي آن‏ها را پراكنده ساخت. اين توفان نجات بخش از سوي ژاپني‏ها "كاميكازه" نام يافت. بيش از 600 سال بعد از واقعه فوق، در جريان جنگ جهاني دوم، نبرد ميان نيروهاي ژاپني و امريكايى گسترش يافت. در اين زمان به پيشنهاد ژنرال هيدكي تويو، نخست‏وزير وقت ژاپن، نيروهاي ضربتي اين كشور كه به كاميكازه موسوم شده بودند، عليه نيروهاي امريكا وارد عمل شدند. در اين نوع از برخورد كه در جريان تهاجم نيروهاي امريكايى براي تصرف جزيره اوكيناوا به عنوان مهمترين پايگاه دريايى ژاپن، در ششم آوريل 1945م به وقوع پيوست، خلبانان از جان گذشته ژاپني، هواپيماهاي خود را به كشتي‏هاي امريكايى مي‏زدند و ضمن وارد ساختن خسارات و تلفاتِ فراوان كه به كشته شدن خود آنها نيز مي‏انجاميد، بعضاً باعث غرق كشتي‏هاي امريكايي مي‏شدند. در جريان حمله نيروهاي امريكايي به ژاپن، 1300 كشتي، ده هزار هواپيما و 450 هزار سرباز امريكايي شركت داشتند كه در جريان حمله كاميكازه‏ها و حملات ژاپني‏ها، بيش از 760 هواپيما و 400 كشتي امريكا از بين رفت و يا به شدت آسيب ديد.
چيان كايچك رئيس جمهور سابق چين ملي در 31 اكتبر 1886 به دنيا آمد. وي پس از پايان تحصيلات متوسطه وارد ارتش شد و در جريان انقلاب جمهوري‏خواهان برضد حكومت سلطنتي، به گروه طرفداران سون يات سن پيوست. چيان كايچك در سال 1925م پس از مرگ سون يات سن به رهبري حزب حاكم كشور رسيد و توانست بر شورش‏هاي داخلي غلبه كند. در سال 1931م ژاپن به خاك چين حمله برد و اين جنگ‏ها به جنگ جهاني دوم متصل گرديد. با پايان جنگ جهاني، ميان قواي چيان كايچك و كمونيست‏هاي چين جنگي روي داد كه به شكست كيان كايچك و فرار او به تايوان انجاميد. از اين پس، كمونيست‏ها، در پكن اعلام جمهوري خلق چين كرده و حكومت كمونيستي بنيان نهادند. از آن طرف، چيان‏كايچك در تايوان حكومت چين ملي در تبعيد را تشكيل داد و مورد حمايت امريكا قرار گرفت. وقتي كه حكومت كمونيستي چين به رهبري مائو قصد حمله به تايوان را داشت، نيروهاي ناوگان هفتم ارتش امريكا به دستور ترومن رئيس جمهور آن كشور، قواي چين را از حمله باز داشتند. حمايت امريكا از رژيم چيان كايچك به حدي بود كه با اعمال نفوذ ايالات متحده كرسي‏هاي نمايندگي چين در سازمان ملل در اختيار تايوان باقي ماند. اما پس از آن كه چيان كايچك در ششم آوريل 1975م در سن 87 سالگي درگذشت رابطه دولت جانشين او با امريكا و ژاپن كه به تازگي دولت چين را به رسميت شناخته و مبادلات بازرگاني و اقتصادي با كمونيست‏هاي پكن برقرار كرده بودند، تيره شد. در سال 1980م نيز به موازات اخراج تدريجي تايوان از سازمان‏هاي جهاني، چين كمونيست جانشين تايوان گرديد و به تمام اين سازمان‏ها راه يافت.
ژنرال جعفر نُميري رئيس جمهور پيشين سودان در اول ژانويه 1930م درشهر دورمان سودان به دنيا آمد. وي پس از آن‏كه از كالج نظامي سودان فارغ التحصيل شد، در 25 مه 1969م با يك كودتا قدرت را در سودان به دست گرفت. نُميري كه با درجه سرهنگي اقدام به كودتا عليه اسماعيل الازهري حاكم وقت سودان كرده بود، پس از كودتا به درجه ژنرالي نائل آمد و ده سال بعد حتي عنوان مارشالي را نيز بر خود نهاد. نميري در ابتدا به عنوان قهرمان سوسياليسم به قدرت رسيد و در واقع با اين شعار دروغين، جاي پاي خود را در سودان و در ميان اصلاح‏طلبان ملي محكم گردانيد. ولي ظرف مدت كوتاهي تيغ تصفيه‏هاي او متوجه تمامي مخالفان مذهبي وي شد و حتي ميانه‏روهايى نيز كه با او همكاري داشتند از اين تصفيه بر كنار نماندند. اين روال باعث ايجاد كودتاي كمونيستي عليه نميري در سال 1981م شد. وي طي اين كودتا بازداشت شد ولي با كمك انور سادات و معمّر قذافي حاكمان مصر و ليبي توانست به قدرت باز گردد و كودتاچيان را تار و مار سازد. نميري در طول سال‏هاي زمام‏داري خود، به دليل عزل و نصب‏هاي فراواني كه انجام داد، خود گهگاه سرپرستي وزارتخانه‏هاي مختلف يا حتي سمت نخست‏وزيري سودان را نيز برعهده مي‏گرفت. وي در طول حكومت شانزده ساله خود، روابط عميقي با امريكا و غرب برقرار كرد. اين وابستگي به امريكا، موجب انزواي سياسي سودان در جهان عرب گرديد و اين انزوا مخالفت‏هاي داخلي و خارجي عليه حكومت نميري را تشديد كرد. از اين رو، جعفر نميري در ايام حكومتش با بيش از 15 كودتا روبرو شد كه در آخرين مورد در يك كودتاي بدون خون‏ريزي در ششم آوريل سال 1985م، هنگام سفر از امريكا به مصر توسط سوار الذَّهب وزير دفاع حكومت خود از كار بركنار شد و در مصر باقي ماند.
پس از حمله امريكا و متحدان به عراق و اخراج نيروهاي بعث از كشور كويت، مردم مسلمان و ستم‏ديده عراق كه طي سال‏هاي ديكتاتوري حاكمان حزب خون‏خوار بعث، خواهان سرنگوني نظام صدام بودند، فرصت را غنيمت شمردند و با استفاده از ضعف دولت مركزي، قيام سراسري خود را بر ضد رژيم بعث آغاز كردند. در اين زمان و در حالي كه قيام مردمي، نقاط حساس كشور را در برمي‏گرفت، با توطئه سران كشورهاي مهاجم، نيروهاي اشغال‏گر، خاك عراق را تخليه كردند تا راه صدام براي تار و مار كردن مردم انقلابي عراق باز شود. در اين هنگام، رژيم صدام مرتكب بزرگ‏ترين جنايات ضدانساني گرديد و هرگونه مقاومت را به شديدترين وجه ممكن سركوب نمود. در جريان انتفاضه، صدام حتي از به كارگيري سلاح‏هاي شيميايى عليه ملت خويش دريغ نكرد و در كنار آن، صدها هزار تن را به خاك و خون كشيد. هم‏چنين پس از آن كه عده‏اي از مردم، براي در امان ماندن از دست مزدوران بعثي به حرم مطهر امام حسين(علیه السلام) در كربلا و امام علي(علیه السلام) در نجف اشرف پناه برده بودند، نيروهاي نظامي عراق با يورش به زائران روزه‏دار، گروهي از مردم را از دم تير گذراندند و به ساحت مقدس آن دو امام بزرگوار اسائه ادب كردند. در پي اين جسارت،موجي از خشم و نفرت، مسلمانان جهان و به ويژه شيعيان را فرا گرفت و آنان با برپايي راهپيمايي‏هاي متعدد خشم خود را به اين جنايت‏ها و جسارت‏ها نشان دادند.
كشور افريقايى روآندا از قديم الايام محل سكونت تيره‏اي از اقوام بانتو بود كه "هوتو" ناميده مي‏شدند. از قرن پانزدهم عده‏اي از مردمان قبيله "توتْسي" از منطقه اتيوپي در شمال اين كشور، وارد روآندا شده و ضمن به وجود آوردن جامعه‏اي طبقاتي، بر ديگران تسلط يافتند. هوتوها اكثريت 84 درصدي جمعيت رواندا را تشكيل مي‏دهند و تا سال 1994 بر اين كشور افريقايى حكومت مي‏كردند. در طي قرن‏هاي بعد گرچه دولت‏هاي استعمارگر هم‏چون آلمان و بلژيك در اين منطقه حاكميت يافتند اما اختلاف و جنگ‏هاي داخلي ميان قوم‏هاي محلي كمابيش ادامه داشت. يكي از نقاط اوج آن در اوائل استقلال اين كشور در سال 1962 بود كه به قتل عام 20 هزار نفر انجاميد. با اين حال بزرگ‏ترين جنگ و شورش خونين در 6 آوريل 1994م به وقوع پيوست. يك سال قبل از آن، هوتوها براي ايجاد يك دولت موقت ائتلافي با توتْسي‏ها و برگزاري انتخابات آزاد رياست جمهوري، به توافق رسيده بودند. اما در پي ساقط شدن هواپيماي حامل رئيس جمهور هوتوي رواندا و كشته شدن وي در آوريل 1994، آتش جنگ با حمله هوتوهاي افراطي بار ديگر روشن شد. در جنگ خونيني كه ميان دو قبيله بزرگ هوتو و توتسي در رواندا روي داد، افراطيون هوتو در مدت سه ماه، بيش از 800 هزار نفر از افراد قبيله توتسي و ميانه‏روهاي هوتو را قتل عام كردند و بيش از 2 ميليون نفر نيز آواره شدند. گرچه مردم اين كشور مسيحي مي‏باشند اما از سوي رهبران كاتوليك اقدامي جهت توقف كشتارها و محكوميت اين اعمال صورت نگرفت. در پايان اين جنگ فاجعه‏آميز، توتسي‏ها كه با امريكا روابط نزديك دارند بر هوتوها كه از مناسبات خوبي با فرانسه برخوردارند، پيروز شدند و حكومت را در رواندا در دست گرفتند. دخالت امريكا و فرانسه نيز به بهانه حمايت از جان اتباع بيگانه در روآندا بود. فاجعه روآندا از نقاط سياه دوران سازمان ملل به حساب مي‏آيد. در آوريل 2004م مراسم بزرگ‏داشت دهمين سال اين فاجعه برپا شد و دبير كل سازمان ملل اذعان نمود كه جامعه بين‏المللي در سال 1994 روآندا را فراموش كرده بود و امروزه سازمان ملل مي‏كوشد تا با تلاش بيشتر به بازماندگان رسيدگي شود. بعد از گذشت ده سال از اين واقعه، همچنان گورهاي دسته‏جمعي پيدا مي‏شود و زخم‏هاي مردم التيام نيافته و مشكلات پناهندگان و آوارگان همچنان ادامه دارد.